پروازبه مصرسه ساعت هم طول نكشيد.شاه كه هميشه عاشق پروازبوددركابين خلبانماندتااينكه بوئينگ 707 ازقلمروهوايي ايران خارج شد.چندكيلومتر عقبتر هواپيمايكمكي پرواز ميكرد.طبق معمول درسفرهاي خارجي ،هواپيماي مزبوربه علل امنيتيجامدانهاو باروبنه راحمل ميكرد.وقتي هواپيماقلمروهوايي ايران راترك كرد،شاه هدايتهواپيمارابه خلبانش سرهنگ بهزادمعزي سپردو براي صرف نهارباملكه به اتاقمخصوصش رفت. غذادركاخ سلطنتي تهيه شده بودو اكنون توسط علي كبيريآشپزمخصوص شاه به سرميزآورده ميشد.
هواپيماي شاه درقسمت جلوبخش باشكوهي براي خانواده سلطنتي و درقسمتعقب صندليهايي براي ملتزمين ركاب داشت.درايام گذشته مجموعه كاملي آجودانهاودرباريان و وزيران و منشيان وگاردهاي محافظ دراين قسمت مينشستند.امادراين پروازهواپيماتقريبا خالي بود.
ارشدترين عضودرهواپيمااميراصلان افشاررئيس كل تشريفات بود.اوتمايلي بهعزيمت شاه نداشت ولي به اواطمينان داده بودندكه شاه فقط براي گذراندن چندهفته(تعطيلات)ازكشورخارج خواهدشد.
درصندلي كناراو سرهنگ كيومرث جهانبيني رئيس گاردهاي محافظ شاه نشستهبود.جهانبيني هيچ شباهتي به افرادتنومندي كه اغلب ازمردان مهم حفاظتميكنندنداشت .اونسبتا كوتاه قدبود،عينك ميزد،موهاي كم پشت داشت.در"سندهرست" انگلستان دورة آموزشي گذرانده و طي 15 سال گذشته افسرگاردسلطنتيبود.عنوان رسمي جهانبيني فرمانده واحدمخصوص امنيت بود.اوسايه شاه شمردهميشدو تقريبا هرجاكه شاه به سفرمي رفت بااوبود.جهانبيني ازمعدوداشخاصي بودكهتقريباازيك ماه پيش ميدانست آنهادرشرف ترك ايران هستند.ميگويد:"فرصت زياديبراي آماده كردن خودداشتم.فقط نميتوانستم باوركنم كه ديگربازنخواهيم گشت.بدينجهت تقريباهرچه راكه داشتم باقي گذاشتم."
چندين گارد ديگرنيزدرهواپيما بودندازجمله سرهنگ"يزدان نويسي" محافظمخصوص ملكه و گروهبان علي شهبازي .همچنين اميرپورشجاع و محمود الياسيپيشخدمتهاي مخصوص شاه.وبالاخره دكتر لوسي پيرنيا.
دكترپيرنياپزشك فرزندان چهارگانة شاه بود.(همگي آنان چندهفته پيش ازپدرومادرشان ايران رابه مقصدامريكاترك نموده بودند.)اوزني بودريزنقش وجذاب،باموهاي
قرمز.هيچ تمايلي به رهاكردن خانوادهاش درايران نداشت امانسبت به ملكهوفاداربودودرژانوية 1979 تشخيص داده بودكه ملكه بايك مسئلة جدي روبرواست.تقريباهيچ زني دركاخ سلطنتي باقي نمانده بود.
بسياري ازدوستان و نديمههاي شهبانو قبلا كشور راترك گفته بودند.مادرش نيزازتهرانرفته بود.يكي ازمستخدمهايش ازدواج كرده بود وتمايلي به رفتن نداشت،يكي ديگر بسيارمذهبي شدهبود.دكتر پيرنيا چندروزپيش از عزيمت براي خداحافظي باملكه به كاخ رفتوپذيرفت كه بااوپروازكند.
ازميان اين گروه كوچك ،فقط چند ايراني درماههاي بعدباشاه وملكه باقيماندند.اگرآنها ميتوانستند پيشبيني تلخيهاو رنجهاي سفرطولاني راكه درپيشداشتندبكنند،بدون شك وحشتزده يادستكم شگفتزده ميشدند.تبعيدي كه اكنون شاهآغازمي كردازپارهاي جهت نه تنها بازتاب نخستين تبعيدش در1953 بشمارمي رفت،بلكهحتي تبعيدپدرش رضاشاه رابه خاطر ميآورد.
بهدازظهر16 ژانويه كه هواپيماي آبي وسفيد707 به فرودگاه اسوان نزديك شد،شاهدوباره
به كابين خلبان رفت و به سرهنگ معزي پيوست .اوشخصا هواپيمارا به زمين نشاندوتاجايي كه پرزيدنت سادات وهمسرش باگارد احترام در انتهاي قالي قرمزايستادهبودند،هدايت كرد.21 تير توپ شليك شد،موزيك نظامي، سرودشاهنشاهي ايران وسرود ملي مصر رانواخت.ديگر هيچگاه و در هيچ نقطهاي ازجهان چنين مراسم احتراميبراي او برگذار نشد.
:: بازدید از این مطلب : 186
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0